All

ساخت وبلاگ
عالیجناب ربع پهلوی سابق ، در اظهاراتی جدید فرموده که : انتخاب شکل حکومت آینده با مردم ایران است ! .
حیفم اومد از این اظهار نظر دلسوزانه بگذرم و چیزی ننویسم ...
با این موقعیت که یکی بنی صدر رو علم میکنه ، اون یکی از رجوی حمایت میکنه و یکی دیگه سنگ مصدق و حتی بختیار معلوم الحال رو به سینه میزنه ، خوب ایشون هم لابد خودش رو محق میدونه که در این آشفته بازار ، دنبال باقیمانده نمد سلطنت بابا و جدش بگرده تا شاید کلاهی هرچند تنگ برای سر پر سودای خودش دست و پا کنه .
کسی نیست از این آقازاده دل نازک سوال کنه که چرا در زمان اوج قدرت خانوادگی شون که همه چیز ایران و ایرانی قبضه در مشت پهلوی و پهلویان بود ، این حق انتخاب با مردم ایران نبود ؟
با مراجعه به گفته های قبلی ایشون شاید منظورشون این بوده که میخواین من براتون چیکار کنم ؟ شاهنشاهی میخواین ؟ شاه میشم حتی به صورت نمادین عین ملکه الیزابت ، فقط میخوام  تاج بذارم سرم و دستور بدم , ملت هم دولا راست بشن  جلوم ..
البته هنوز به صورت شفاف نگفته که ملکه هم میتونه بشه یا نه !
باید منتظر بود و دید ...

All...
ما را در سایت All دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javadmoradi terrible-dragon بازدید : 111 تاريخ : جمعه 13 بهمن 1391 ساعت: 18:08

تعجب میکنم چرا همه باور کردن که ممکنه من یه همچی کاری بکنم !!!

پست قبلی ،  شوخی سیزده  بود ،

من هنوز هم اجتماعیم .

All...
ما را در سایت All دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javadmoradi terrible-dragon بازدید : 134 تاريخ : جمعه 13 بهمن 1391 ساعت: 18:08

اگه به یه سگ یه لقمه بدی ، ۱۰۰ بار هم بزنیش ، باز برات دم تکون میده ...

اما بهترین دوستت که عمرت رو براش گذاشتی و محرم اسرار خودت و خانوادته ، با یه ناراحتی همچی آبروتو میبره که دلت میخواد خفه ش کنی ...

در رفاقت ، باوفا بودن طریق اول است / ورنه با یک استخوان ده سگ رفیقم میشود

تصمیم گرفتم با همه قطع رابطه کنم ...

 دوست ، آشنا ، فامیل ، حتی خانواده ...
برم یه جای دور ، تنها ...
خدا رو چه دیدی ، شاید به همین زودی قیامت شد و راحت شدیم ...
خداحافظ ...

All...
ما را در سایت All دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javadmoradi terrible-dragon بازدید : 116 تاريخ : جمعه 13 بهمن 1391 ساعت: 18:08

اون موقع ها که قماش آب نرفته بود و نصف ملت مانتو می پوشیدن تا قوزک پا ،

یه بار یه حاج آقایی به دختر  خانومی میگه :

- دکمه پایین مانتوت بازه خانوم .

 و ایشون هم فی الفور میزاره تو کاسه ش :

- چشم شما اونجا چیکار میکنه ؟!؟


All...
ما را در سایت All دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javadmoradi terrible-dragon بازدید : 118 تاريخ : جمعه 13 بهمن 1391 ساعت: 18:08

خرید هامو کرده بودم و وایستاده بودم یه گوشه ، مغازه شلوغ بود و من منتظر کسی بودم تا بیاد و با هم برگردیم .


یکی اومد تو که آشنای فروشنده بود و  با صدای بلند سلام کرد .


همه جواب سلامش  رو دادن جز من .


مگه نه اینکه سلام ، یعنی خطری از جانب من تو رو تهدید نمیکنه ، من دشمن تو نیستم و از این حرفا ؟


اون سیگار روشن دستش بود .

All...
ما را در سایت All دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javadmoradi terrible-dragon بازدید : 121 تاريخ : جمعه 13 بهمن 1391 ساعت: 18:08


قسمت آخر
غذایی که برای ۲ نفر در نظر گرفته بودن ، در واقع سهم ۴ نفر بود که هر کدوم از مهمونها می تونست به اندازه غذای یک نفر رو توی ظرف یکبار مصرف جمع  کنه و ببره خونه .
وسط های پذیرایی ، باز خادم ها پیداشون شد ، با پارچ های بزرگ " نوربلن " که آب خنک توی لیوان ها می ریختن ، باز هم یکی یکی و با نظم و ترتیب .
غذا  که تموم شد ، همه ظرف های یکبار مصرفشون رو توی کیسه های پلاستیکی که برای همین منظور ، کنار مجمعی ها گذشته بودن بسته بندی کردن و منتظر بخش بعدی برنامه شدن .
باز خادمین اومدن و به همون ترتیبی که چیده بودن ، سفره و ملحقاتش  رو جمع کردن ، یعنی باز یک نفر به زانو مینشست و مجمعی ها رو یکی یکی جمع میکرد و میداد به یکی از خادمین که بالای سرش ایستاده ، بعد نفر دوم جلو میومد تا آخرین مجمعی از سالن خارج بشه .
سفره هم تمیز و جمع شد ، اما باز مراسم تموم نشده بود . از چهره های آروم اونهایی که قبلا هم تو مراسم شرکت کرده بودن معلوم بود که باز یه برنامه دیگه تو راهه . بله اینبار پذیرایی با شیر کاکائوی داغ توی مینی فنجان های چینی خوش نقش و نگار .
این قسمت هم زیاد طول نکشید و آخرین محموله پیش بینی شده هم سرازیر شد  ، فنجان ها رو جمع کردن و رفتن بیرون ، ولی اینبار  درهارو هم  پشت سرشون بستن ! 
یک دقیقه که گذشت ، در ها با هم باز شدن و اینبار خادم ها جلوی در ایستاده بودن ، درست مثل صاحب خونه که برای بدرقه مهمون ها با لبخند دم در می ایسته .
بلاخره مراسم بعد از حدود دو و نیم ساعت  تموم شد و  هوای خنک کوچه ، پوست صورتمون رو که به خاطر پرخوری ، داغ شده بود نوازش کرد .
تجربه خوبی بود ، ولی از اون دسته تجربیات که اگر تکرار بشه مزه ش از بین میره .
البته به نظر من .

All...
ما را در سایت All دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javadmoradi terrible-dragon بازدید : 112 تاريخ : جمعه 13 بهمن 1391 ساعت: 18:08

 

قسمت دوم

این بارکه اومدن تو باز از دورترین نقطه مجلس شروع کردن و در حالی که به زانو جلوی مدعوینمینشستن ، حضار  یکی یکی  دستها رو شستن و با حوله خشک کردن ،عین مردهای قدیمی .

کارآفتابه لگن که تموم شد ، بیرون رفتن و چشم های من و اونهایی که اولین بارشونبود این مراسم رو میدیدن به در دوخته شد .

چنددقیقه بعد ، باز جلوی درها ظاهر شدن ، ولی اینبار سه نفر به سه نفر ، توی دست هرکدوم ، یه سینی بزرگ بود که پارچهسفید  تا شده ای گذاشته بودن ، باز رفتن اون سر حسینیه و شروع کردن با حوصلهو سلیقه سفره انداختن . بوی نون تازه و برنج زغال پز هم از پشت سرمون که حیاطبود  خبر از یه پذیرایی هم شان ادامه مراسمی که اجرا میشد میداد
بالاخره نون های تازه هم وارد شدن و باز با آرامش و متانت فراون سفرهآماده تر شد .آخرین بار که خادمین با حرکت دسته جمعی اومدن تو ( یعنی من اون موقعفکر میکردم آخرین باره !) مجمعی های بزرگ مسی تو دستشون بود که برای دو نفر یکیآوردن و گذاشتن تو سفره
  .

بشقابهای گل سرخی و گندمی قدیمی با کاسه ها و پیاله های طرح دار که اقلا ۵۰ سالشون میشد برای تناول پلو و قرمه سبزی و آش دوغ ( آش سنتی اردبیل ) به علاوه مرغ مسما وپیچاق قیمه  ( خورشت سنتی آذری ) توی هر مجمعی در هم نشسته بودن ، البتهلیوان های قدیمی بلند و گشاد با مارک آرکوروک فرانسه دور از چشم های کاونده من وامسال من نبود

All...
ما را در سایت All دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javadmoradi terrible-dragon بازدید : 116 تاريخ : جمعه 13 بهمن 1391 ساعت: 18:08



قسمت اول




حسینیه محله اوچدکان اردبیل ، خیلی راجع بهششنیده بودم ولی اولین بار بود که می دیدمش ، اون هم توی یه مراسم سنتی  و رسمی .  

ساختمان اصلی حسینیه یه ۴ دیواری ساده و  مرتفعه که غیر از آهن هایسقفش همه چیش بوی عزاداری های قدیمی بابا بزرگ هامون رو میده .

درهای چوبی قدیمی ، لاله ها ، پرچم های قاب گرفتهوقفی ، عکس های سیاه و سفید بزرگ رو دیوار و حتی  اون  چلچراغ بزرگکه از وسط آویزون بود و خاموش ، علتش رو بعدا فهمیدیم .

قرار بود شام بدن ، ۱۵ شب تو ایام محرم و صفر این کار انجام میشد و اونشب ، شام آخر بود و من مهمان اتفاقی اون سفره .

حدود ۱۰۰ نفر نشسته بودن ، ظاهرا طبقه پایین هم همین تعدادبودن و ما ندیدیمشون ، ۶ ردیف دو تا دو تارو به رو در سکوت و عطر گلابی که از بالای تشت خانه تو هوا پخش میشد نشسته بودیم ومنتظر حرکت خادمین حسینیه که با کت و شلوار مشکی جلوی سه تا در ورودی تالارایستاده بودن و منتظر شروع برنامه .

تالار که پر شد ، چلچراغ وسط روشن شد و با روشنشدن اون , خادمین ۲ نفر به دو نفراومدن تو با سینی های کوچکی که اینجا بهش ( زیر ) گفته میشه ، توی هر زیر هم یهاستکان چای روی  پایه و یه قندون مینیاتوری با فوقش ۱۰ حبه قند و یه قاشق چای خوری , تا آخر تالار رفتن وچای هارو جلوی مهمان ها گذاشتن و این کارو برای همه تکرار کردن

همه چای هارو شیرین کردن ، حتی من که از چای شیرینبدم میاد ...

استکان ها که جمع  شد قرآن پخش کردن ، یه حزببرای هر نفر و یه نفر هم رفت پشت میکروفون و با صوت قرآن خوند ،  بعداومدن و قرآن هارو هم جمع کردن ، باز خادمین دو تا دو تا جلوی در منتظر ایستادن تامرحله بعدی ، این دفعه تو دستشون آفتابه لگن بود ...

All...
ما را در سایت All دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javadmoradi terrible-dragon بازدید : 104 تاريخ : جمعه 13 بهمن 1391 ساعت: 18:08

با تکنولوژی جدید میتونی برای بچه ت , اس ام اس بفرستی ولی نمیتونی بغلش کنی ...

با تکنولوژی جدید میتونی تصویر دوستت رو ببینی ولی نمیتونی دستش رو با محبت فشار بدی ...

با تکنولوژی جدید میتونی با مادرت صحبت کنی ولی نمیتونی سرت رو روی سینه ش بزاری ...

با تکنولوژی جدید میتونی راحت زندگی کنی ولی نمیتونی آرامش داشته باشی ...

All...
ما را در سایت All دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javadmoradi terrible-dragon بازدید : 114 تاريخ : جمعه 13 بهمن 1391 ساعت: 18:08

اونهایی که از هنررقص ( همون حرکات موزون خودمون ) سررشته دارن می دونن که رقص مردها با زنها فرق میکنه ، فیگورش ، ایستش حرکت دست و پا و چه می دونم همه چیش متفاوته کلا ... یه جا ودو جا هم نه ، همه جای دنیا ، ممکن نیست شما تو یه فرهنگی رقص مردونه  زنونه ببینین که طابق النعل باالنعل عین همباشن ، میگین نه ؟ این بلیط ، اینم ویزا ...

رقص زنانه ، (خانومهای مجلس گوش نکنن ) اسمش روشه دیگه ، اطوار باید داشته باشه و حرکات نرم وچرخش و گردش !!! رقص مردونه هم که معرف حضور همه است .

از جزایراسکاندیناوی بگیر بیا پایین تا اون جنوب جنوبهای قاره سیاه ، از اونجا برو دست چپتا شیلی و اوروگوئه و پرو و غیره تا کانادا که اون بالاهاست و روسیه و چین و ماچینخلاصه همه شون این مقررات رو دارن که حتی اگه یه کیسه بکنن سر زنه و مرده ، شماباز می تونین بفهمین کدوم کدومه .

امّـا ... این وسطیه استثنا وجود داره و یه سوء تفاهم ...

اول کدومو بگم ؟!؟ سوء تفاهم ... مال کشور خودمونه که بعضی از آقایون فکر می کنن وقتی زنونه می رقصن جذابترو دختر کش تر میشن ، نمونه میخواد ؟! نمی خواد که ...

استثنا هم مالعربهای از بیخ و بنه که فقط رقص زنونه دارن و مردها اصلا نباید برقصن ... البته یهرقص شمشیر دارن که اصلاح شده است و عین «کاتا » به درد جنگ و قدرت نمایی می خوره تا رقص وهنرنمایی اونهم برای خالی نبودن عریضه ...

مجسم کنین یه مردبخواد رقص عربی بکنه اونهم با پیچ و تاب شکم و گردن و غیره ،  اَه اَه اَه ...

        ---------------------------------------------------

پ.ن : این مطالبصرفا برای پر کردن صفحه نوشته شده و ارزش تحقیقاتی و مطالعاتی ندارد پس لطفادوستان فردا نیان بنویسن که مثلا چرا کردها همه عین هم می رقصن و زنونه مردونهندارن و از این جور حرفها ...

پ.ن 2 : من خیالندارم این صفحه رو ببندم ، چون پرسیده بودن (و بعضا توپیده بودن ! ) عرض می کنمکه برای اون دسته از دوستان نزدیک و نزدیکتر که گلایه می کردن از دیر به دیرگذاشتن مطلب ، بنده یه پیشنهاد دادم ، همین .

پ.ن3 : هنوز هم رویحرفم هستم !

All...
ما را در سایت All دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javadmoradi terrible-dragon بازدید : 116 تاريخ : جمعه 13 بهمن 1391 ساعت: 18:08